نمیدانم شما هم این احساس را داشته اید یا نه ؟
زندگی عین همان ذره فیزیکی است که در هر لحظه خود را به دوگونه نمایش میدهد و دو خاصیت و رفتار متفاوت از خود بروز میدهد ، یکی خاصیت ذره ای و مادی بودن و یکی خاصیت نوری و موجی بودن و بنظر میرسد این دوگانگی در درون و رفتار ما آدم ها آشکارتر از سایر موجودات به نمایش در می آید.
در هر لحظه ذهن ما یا مشغول یک موضوع مادی و واقعی است یا به سمت یک احساس معنوی گرایش دارد و کشیده میشود. تا می آییم دقیق شویم که این میل و رغبت به این موضوع واقعی دقیقاً چیست ، بلافاصله ذهنمان می پرد و به یک احساس معنوی و حالت لطیف روی می آورد. و دایما مثل تام و جری در حال پرش از یک حالت به یک حالت دیگر هستیم و ذهنمان در هیچ زمان آرام و قرار ندارد.
شاید مولانا هم دچار همین نا آرامی و تزلزل فکری میان واقع گرایی و احساس بوده و خاصیت ذره ای بودن و موجی بودن را در خود دیده و درک کرده که به انسان گفته :
که تو آن هوشی وباقی هوش پوش.خویشتن را گم مکن یاوه مکوش
یعنی ای انسان ، تو ترکیبی از یک هوش و معنویت هستی و یک واقعیت فیزیکی. پس مواظب باش که خودت را گم نکنی و زندگی ات را با چیزهای یاوه و بیهوده سر نکنی.
من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 202