کدام اخلاق ؟ اخلاق عرفانی یا اخلاق عقلانی

ساخت وبلاگ


یک فرق مهم حیوانات با انسان این است که‌ حیوانات فقط در صدد رفع نیازهای واقعی یا طبیعی خوداند. ولی انسان علاوه بر رفع نیازهای واقعی و طبیعی در پی رفع نیازهای ذهنی و غیر واقعی خود نیز هست. به همین دلیل دچار مشکلات عدیده ای میشود که شده. 

همه ما میدانیم که نیازهای طبیعی و واقعی انسان و حد و اندازه های آن چیست. اما انسان زیاده خواه و برتری طلب فقط به تامین نیازهای واقعی بسنده نمی کند. زیاده خواهی و برتری طلبی و رقابت و . . . همه نیازهایی هستند که‌ از ذهن بر می خیزد یعنی واقعی نیستند. بدن ما می تواند با تامین همین نیازهای واقعی و حداقلی سلامتی، نشاط و آرامش خود را حفظ کند و از زندگی لذت ببرد. اما تامین نیازهای ذهنی باعث شده تا انسان از فضای سلامتی، نشاط و آرامش فردی که در حالت عادی برای او وجود دارد به ورطه ترس و نگرانی و بیماری بیفتد. 

این مشکل بشر جز با اخلاق بر طرف نمی شود. البته اخلاق عرفانی ونه اخلاق عقلانی که از روی حساب و کتاب و دودوتا چهارتا کردن بدست می‌آید. اخلاق عقلانی در پی آن است تا رفتارهای عمومی مردم را نظم بدهد و قانون و مقررات را حاکم کند که البته این هم برای زندگی اجتماعی بسیار لازم و مفید است. اما این اخلاق زوری به دل نمی نشیند و اصلا شاید نتوان به آن اخلاق گفت. این نوع اخلاق همان مقررات و قوانین عمومی و اجتماعی است. رعایت اینگونه اخلاق اگرچه نظم عمومی را تا حدود زیادی تامین مینماید ولی با این نوع اخلاق، احساس خوشحالی عمیقی نداریم. درست مثل کسی که مالیات میدهد اما نه از روی میل و رغبت، بلکه از روی اجبار و قوانین شهروندی و آنچنان که باید از مالیات دادن لذت نمی برد. 

اما اخلاق عرفانی با اخلاق عقلانی و ذهنی این فرق را دارد که‌ هر کار اخلاق عرفانی که شما می کنید انگار که برای خودت میکنی. مالیات که میدهی انگار به خودت مالیات داده ای و از این جیب به آن جیب است. سرتاسر وجودت پر میشود از احساس لطیف رضایتمندی. حتی اگر این یک کار اخلاقی برایت سخت و دشوار باشد، از آن لذت می بری و بنظر می‌رسد که این کار عین عشق است. عشق آزاد، بی هیچ گرایش و توقع و انتظاری. احساس میکنی با جهان یکی هستی ، با زندگی یکی هستی. فقط داری چیز ها را جابجا میکنی، تا زیباتر بچینی شان سر جایشان. یعنی مشغول یک بازی هستی و از این بازی لذت میبری.

پاسخ به انتقاد یکی از دوستان که به من نوشته بود تجلیات خوب است اما نتیجه گیری ات غلط. 

دوست عزیز

اگر تحلیل درست است خدارا شکر، نتیجه گیری به عهده خودت. هر چه نتیجه گیری کنی و هر یک از دوستان هر چه نتیجه گیری کنند، این همان نتیجه ای است که‌ خدا و زندگی خواسته که از این مقاله نتیجه گیری شود ومن هم اصراری به نتیجه گیری خاصی ندارم. 

اینکه در ایران امروز عرفان اینقدر بدنام شده مربوط به عارف نماهایی است که‌ جز ریا، کاری نکرده اند و یا برای ما بد معرفی شده اند. 

عرفان را باید از عرفای واقعی همچون مولانا، حافظ، سعدی و فردوسی و دیگر بزرگان آموخت و مستقیما از آثار و کتابهای خودشان بیرون آورد و نه از منتقدان آنها. 

شاید این نکته هم لازم به گفتن باشد که‌ عرفان هم مثل هر چیز دیگری در افراد نسبی است. همانطور که معصومیت در افراد امری نسبی است نه مطلق، عرفان هم در افراد نسبی است و درصد خلوص افراد و نیز عرفا باهم یکسان نیست. 

رضائی:

زندگی اخلاقی عرفا و فیلسوفان متاله آنقدر عمق دارد که اگر مورد پذیرش عموم و یا حداقل، مورد پذیرش اکثریت و مدیریت جامعه قرار گیرد خیلی زود ثمراتش به آحاد مردم و محرومان جامعه خواهد رسید. و این همان عدالت اجتماعی است که‌ مد نظر همه مکاتب انسانی در طول تاریخ بوده ولی تاکنون موفق به پیاده سازی آن نشده اند. 

در حال حاضر دور، دور دموکراسی است و هنوز دموکراسی از سکه نیفتاده. ولی کیست که نداند دموکراسی نه به آن دلیل موفق نبوده که از طرف احزاب سیاسی و دولتها به درستی عمل نشده یا نمی شود بلکه به این دلیل موفق نبوده است که‌ زیر بنای فکری آن لیبرالیسم و فردگرایی و رقابت و خودمحوری انسان است که‌ ذاتا نمی تواند به یگانگی و وحدت انسانها کمک کند و به همین دلیل در عمل نیز نخواهد توانست به آرمان های وحدت گرایانه خود و از جمله عدالت اجتماعی برسد. 

اما زیر بنای فکری عرفان یا اخلاق الهی، یکتا نگری و توحید و خداگونگی انسان است، که هیچ کس در این سیستم از ایثار و بخشندگی و مالیات و زکات دادن زیان که نمی بیند هیچ، نفع فراوان هم خواهد برد. و جامعه سرشار از نشاط، آرامش و جنب و جوش و رونق و سلامت خواهد شد. 

من حتا طرح نظام مشارکت دوست عزیزمان آقای فریور باتمانقلیچ را در همین راستا می بینم، زیرا تنها بر مبنای یک چنین تفکر اخلاق عرفانی الهی است که‌ این سیستم می‌تواند کاملا موفق شود بشرطی که همه یا حداقل مدیریت جامعه از روی اعتقاد قلبی و دینی به آن پایبند شوند یعنی آن را مقدس بشمارند تا موفقیت آن تضمین شود. و مشکلات جامعه بتدریج کاهش یابد.

من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 208 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33