فضای واقعی و فضاهای ذهنی

ساخت وبلاگ

فضا و اشیاء یا سیستم و اجزاء

همه موجودات و از جمله ما انسانها در یک فضای واقعی و مشترک به دنیا می آییم، رشد میکنیم، تکثیر میشویم و نهایتا از دنیا می رویم. نام این فضای مشترک و واقعی،  زندگی است. همچنین هریک از ما بعد از تولد به تدریج در فضاهای دیگری قرار میگیریم که در آن فکر میکنیم ، حرف می زنیم، آموزش می بینیم، دادوستد می کنیم، همدیگر را دوست یا دشمن خواهیم داشت و احیانا با هم به مجادله و پرخاش و جنگ می پردازیم، دیوار میکشیم و مرز ایجاد می کنیم، فلسفه و مکتب و ایدئولوژی ودین و فرهنگ و هنر می سازیم.  این فضاها را خودمان درست میکنیم و همه فضاهای ذهنی و غیرواقعی هستند. بعد این فضاهای فکری و غیرواقعی را، که  خودمان و به کمک ذهنمان درست کرده ایم آنقدر بزرگ میکنیم و جدی میگیریم و اهمیت میدهیم که  بکلی در آن گم میشویم و از فضای واقعی یعنی  زندگی غافل میشویم. 

فضاهای فکری و غیرواقعی اگرچه در بعضی موارد به ما کمک کرده اند و ما  توانسته ایم شکل زندگی خود را با آن نظم بدهیم و بهبود ببخشیم و  آسانتر و زیباتر زندگی کنیم، اما در بسیاری از موارد هم متاسفانه شکل زندگی خود را با آنها زشت و خراب و آلوده کرده ایم. 

فضا یا سیستم زندگی یکی بیشتر نیست که آنهم واقعی (تکوینی) و بزرگ است. ازلی ، ابدی و بی نهایت است. یک لحظه ممتد، همیشگی،  زنده و پایدار است.  ویژگی مهمی که  این فضا دارد این است که به جز خودش هیچ فضای دیگری را اعم ازفضای واقعی و یا فضای مجازی/ذهنی برنمی تابد.

فضای زندگی همان است که‌ خداوند در قرآن سوره والعصر به آن سوگند میخورد. «والعصر» یعنی سوگند به زندگی و این لحظه که زنده است و ادامه میدهد: حقیقتا که انسان در فضاهای فکری و ذهنی (تشریعی) خود ساخته گرفتار شده و غرق در زیان و خسران گردیده است. و نجات نمی یابد مگر اینکه به فضای واقعی زندگی و عصریعنی این لحظه ایمان بیاورد و به آن توجه کند و عمل نیک و صالح انجام دهد و حق را و درستی را پیشه خود سازد و در این راه و برای بیرون رفتن از فضاهای فکری و توهمی گرفتار آمده در آن، سعی و تلاش کند و در این راه صبر و شکیبایی بخرج دهد. 

علاوه بر فضاهای ذهنی رسمی که در قالب قوانین و مقررات بر کشورها و سازمانها حاکم است وقتی دونفر و یا دو گروه باهم وارد یک همکاری می‌شوند معمولا یک فضای ذهنی جدیدنیز بین آن دونفر و یا دو گروه ایجاد میگردد که بهتر است برای ادامه  و انجام درست کار این فضای ذهنی بطور دقیق مکتوب شود تا دو طرف بتوانند آسانتر در طول کار مطابق آن پیش بروند. 

علاوه بر فضای ذهنی قابل نوشتن بین دو طرف یک فضای اخلاقی نیز بین آن دو ایجاد میگردد که معمولاً قابل مکتوب شدن نیست ولی در روابط فی مابین خیلی موثر و تعیین‌کننده است. 

ماندگاری هریک از این فضاهای ذهنی چه در جامعه بصورت قوانین و فرهنگ و چه در ذهن افراد بصورت شخصیت و من ذهنی می‌تواند در برخورد با فضاهای ذهنی جدید شخص را دچار تنش و ستیزه کند که اگر صاحب آن فضای ذهنی نتواند آن را درست مدیریت کند اورا دچار درد و رنج حاصل از این تنش ها و ستیزه ها خواهد کرد.

باورود یا تولید فکر در ذهن هر فرد و تکرار مکرر همان فکر ها و تجربیات فضای ذهنی افراد بتدریج پر میشود از بسته های فکری که بصورت باور شکل میگیرند و با ماندگاری در فضای ذهن این باورها محکم و محکم تر میشوند. علاوه بر این هرگاه که تایید و یا علامت و انرژی موافقی از بیرون به این بسته های فکری و باور ها برسد که ارتعاش آنها با ارتعاشات این بسته ها یکسان باشد حالت رزونانس و تشدید پیش می آید و باعث تقویت و استحکام مضاعف این بسته ها میگردد که بصورت فعال تری در فضای ذهن دوباره بیدار و زنده میشوند. و مانند نیروهای آماده برای برخورد با باور ها و بسته های فکری مغایر عمل میکنند. 

هر چقدر که فضای ذهنی شخص محدودتر باشد این باورها و بسته های فکری پر جنب و جوش تر عمل کرده و انرژی بیشتری را از صاحب ذهن مصروف می نمایند. و بالعکس هر چقدر که فضای ذهنی شخص بازتر و گسترده تر باشد دامنه فعالیت این بسته های فکری و باور ها محدودتر و ضعیف تر خواهد بود و شخص آرامش و نشاط بیشتری را احساس می نماید. بنابراین اگر کسی بخواهد از آرامش و نشاط بیشتری برخوردار باشد راههای زیر در پیش روی او باز است. 

۱ . شخص باید سعی نماید بسته های فکری و باورهای کمتری را در ذهن خود ایجاد نموده و یا فعال نگهدارد. 

۲ . شخص باید سعی نماید فضای ذهنی خود را بازتر و گسترده تر نماید تا احتمال برخورد باور های او با باورهای دیگران پایین بیاید. 

۳ . از ارتباط با اشخاص با فکرها و باورهای متضاد خودداری نماید. 

۴ . روی آوردن به داروهای روانگردان ، مواد افیونی و مسکرات و خاموش کردن موقت ذهن برای استراحت و آرامش موقت

دانشمندان علوم انسانی نیز باید تمام هم و غم خود را بکارببرند تا فضاهای فکری ساخته شده موجود را که‌ باهم متضاد هستند و در قالب فرهنگ و مکاتب فلسفی وسیاسی و افتصادی و ادیان متضاد برذهن آدمیان مسلط شده، شناسایی و تضاد های آنها را برطرف نمایند. و وجوه مشترک آنها را شناسایی و در قالب یک فضای فکری مشترک همگانی به رسمیت در آورند، بطوریکه این فضای فکری جدید با فضای واقعی زندگی هیچگونه تضادی نداشته باشد و کاملا با آن دریک راستا باشد تا بتواند خلاقیت های ذهنی افراد انسانی را فقط برای کشف علوم و واقعیت های زندگی بکاربرده و روزبروز شکل زندگی را بهتر و زیباتر کنند.

رضائی:

هر موجود یا چیزی حداقل به یک سیستم ( فضا.دنیا.وجود) تعلق دارد. به عبارت دیگر هیچ موجودی نیست که بدون سیستم باشد. سیستم بر اجزای خود احاطه دارد و بر آنها مسلط است. ما به عنوان انسان ( یک جز یا موجود آگاه) می‌توانیم سیسم یا سیستم هایی را بر ما احاطه دارند شناسایی و نوع واقعی یا مجازی یا ذهنی بودن آن را مشخص نماییم. ما بعنوان انسان با موجود زنده در سیستم یا فضای زندگی که یک سیستم تکوینی یا واقعی است فعالیت داریم و بدون سیستم زندگی حیات برای ما ممکن نیست. اما در سیستم های مجازی که‌ همه ساخت ذهن انسان هستند امکان حضور و یا خروج از آن را داریم. 

ما بعنوان انسان که خود جزیی از سیستم واقعی و بزرگ زندگی هستیم درعین حال خودمان نیز یک سیستم هستیم که از ۳ سیستم در هم تنیده شده بدن و احساس و ذهن تشکیل شده است. همچنین سیستم غیر قابل شناخت دیگری در وجودمان بنام روح هست که مستقیما به سیستم بزرگ زندگی یا هشیاری برتر متصل است. 

شاید انرژی زنده بودنمان از طریق همین سیستم روح به سیستم ۳ گانه بدنمان می‌رسد و ما زنده هستیم. سیستم واقعی زندگی را سیستم تکوینی و سیستم های ساخته ذهن بشر را سیستم های تشریعی میگویند. انسان بعنوان یک جز سیستم زندگی وقتی همزمان در چند سیستم تشریعی یا سیستم ذهنی متفاوت فعال است دچار سردرگمی و تنش میگردد مگر اینکه این سیستم ها باهم موازی و در یک راستا باشند.

من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...
ما را در سایت من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 200 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 10:33