میدانیم که اخلاق برای خوب شدن و بهتر شدن انسان است از درون.
همچنین میدانیم که قانون برای جلوگیری از بد شدن انسان است از بیرون.
اخلاق و قانون لازم و ملزوم یکدیگرند که در یک جامعه و برای یک زندگی انسانی و درست ، هر دو مورد نیاز است.
انسان نهایتا و بطور کلی متناسب با تمایلات درونی و درک و آموزش هایی که به تدریج در زندگی می آموزد ، به دو گرایش و بینش متفاوت و متضادکشیده میشود که در زندگی او بسیار تأثیرگذار می باشد.۲. گرایش و بینش غیرتوحیدی یا کثرت وجودی
انسان کلا دارای ۳ بعد مادی است. این ۳ بعد مانند اضلاع مثلثی شامل ضلع بدن ، ضلع احساسات و عواطف و هیجانات و ضلع ذهن وجود مادی او را تشکیل می دهند. این انسان مثلثی به محض ورود به عرصه دنیا ، با عاریه گرفتن بخش کوچکی از روح و نور و هوش برتر حاکم بر جهان هستی در خود انرژی لازم برای حیات و زندگی را بدست می آورد و آن را مصرف و مداوما و بصورت یکطرفه خود را به این وسیله در طول حیات و عمر خود تغذیه میکند. اما به تدریج به دلیلاحساس مالکیت، در انسان ذهنیتی پدید می آید که موجب تکبر و منیت در او میگردد. تکبر و منیت در او خواسته های بیش از اندازه به وجود می آورد و چون همه خواسته ها برآورده نمی شود در او درد و رنج به وجود می آید و درد و رنج او را درمانی نیست مگر با مردن از تکبر و منیت، و مردن از تکبر و منیت میسر نیست مگر با عدم احساس مالکیت، و عدم احساس مالکیت امکان پذیر نیست جز با جدا شدن از هم هویت شدگی ها و بریدن از تعلق خاطر ها نسبت به چیزها، مثل ملک من ، پدر من ، خانه من ، وطن من وجایگزینی آن با احساس ماموریت و احساس نمایندگی و وکالت خدا و احساس مسوولیت در قبال این همه لطف و اعتباردردی است غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کان درد را دوا کن
اما انسان بدلیل همین تکبر و منیت و در پی کسب تجربه و موفقیت های متعدد ، ارتباط خود را با روح و نور و هوش بزرگ جهانی کم و کمتر میکند و گاهی بطور کامل آنقدر به خود شیفته و غره میشود که ارتباطش را مطلقا از روح بزرگ قطع و اصلأ آن را انکار میکند.
۱. بینش توحیدی :
ولی معلوم نیست که چگونه در بعضی موارد به خود می آید و پی به وجود و اصل خود می برد و ازتکبر و منیت بر میگردد و به این تفکر میرسد که دوباره ارتباطش را با روح بزرگ هستی برقرار نماید و اصالت زندگی را در یکتایی و وجود یگانه روح و نور و هوش بزرگ جهانی بداند و از تفکر مستقل و جدا طلبانه قبلی دست بر میدارد و به زندگی توحیدی و وحدت گرا روی می آورد.