ما چیستیم ؟
ما روح خودمان هستیم، نه ذهن خودمان . ذهن ما به همراه بدن ما و احساسات و عواطف و هیجانات ما یک قالب ۳ بعدی مثل مثلثی جسم ما را تشکیل میدهد. جسم ما مانند ابزاری در اختیار روح ما قرار داده شده است تا روح ما در این دنیای مادی ، بتواند زندگی کند. اما ما بدلیل نیاز شدیدی که در اوایل زندگی و دوران کودکی به چیزهای مادی مثل غذا و چیزهای دیگر داریم و همه اینها را جسم ما با کمک ذهن مان برای ما فراهم می آورد، ما فکر می کنیم جسم ما همه چیز ماست و روح خود را فراموش می کنیم ، خلاصه فراموش می کنیم که ما اصلاً روحمان هستیم، فکر می کنیم این جسم ماست که همه کاره ماست و احتیاجات ما را برطرف میکند. و بعد از مدتی به این اشتباه فکری عادت می کنیم. و چون کسی هم نبوده که در کودکی ما را راهنمایی کنید و ما را از این اشتباه در بیاورد و تقریبا همه اینطوری فکر می کرده و هنوز هم خیلی ها اینطوری فکر میکنند. بنابراین هیچوقت از این اشتباه در نیامده ایم. فقط تعداد انگشت شماری از معلمان اخلاق که دانشمند و روانشناسان بزرگی بوده اند نظیر پیامبران، پی به این حقیقت برده اند و سعی کرده اند بشر را راهنمایی کنند. ولی متاسفانه چون دنیا بیشتر در اختیار حاکمان بی دانش و غیر پیامبران بوده است. بیشتر مردم به این حقیقت توجه نکرده و سرگرم گرفتاری های روزمره خود بوده اند.
اما بالاخره پس از قرن ها سلطه زورگویان و حاکمان دنیا طلب تعداد کمی از دانشمندان اخلاق نظیر اولیا خدا و مولانا توانسته اند این حرف حق پیامبران را خودشان بخوبی درک کرده و به شاگردان خود آموزش بدهند و کتاب های ارزشمندی در این زمینه بنویسند.
مراحل رشد اخلاقی و شخصیتی انسان
۱. مرحله تکبر فردی :
مرحله ابتدایی زندگی ، مرحله فردگرایی ، خود خواهی و خود برتر بینی است. در این مرحله شخص شیفته بهره مندی از زندگی است و قوانین آن راکه شامل قانون جبران، قانون مزرعه، قانون تعهد و مسوولیت است نه میشناسد و نه رعایت میکند و فقط به منافع و خوش آمدن های خودش فکر میکند و نمی تواند برابری با دبگران و گاهی برتری دیگران را برخود بپذیرد و از ارتباط با دیگران مخصوصا اگر نسبت به آنها خود را کمتر احساس کند ، دچار رنج و اندوه میشود.
۲. مرحله تکبر گروهی :
در این مرحله شخص دچار گروه گرایی و برتر بینی خودی ها نسبت به گروههای دیگر میشود مثل افراد مذهبی و سیاسی. در مرحله تکبر گروهی ، عدم سازگاری با زندگی در ارتباط با گروههای دیگر پیش می آید و شخص به هیچ وجه نمی تواند در کنار گروههای دیگر اندیش زندگی آرام و مسالمت آمیزی داشته باشد.
۳. مرحله آزادگی :
این مرحله مرحله فرا فرد/گروه گرایی یا احساس برابری با دیگر اندیشان است. در این مرحله فرد به آنچنان جایگاه از رشد اخلاقی و شخصیتی میرسد که میتواند با آزاد منشی با دیگر اندیشان سازگاری داشته باشد و از ارتباط با دیگر اندیشان استقبال کند و لذت ببرد.
۴. مرحله عشق :
این مرحله از اخلاق ، مرحله یکی شدن با خود زندگی و هستی و آفرینش است. در این مرحله انسان مجذوب این شگفتی ها می شود و خود را بطور کامل فراموش میکند و نادیده میگیرد و با زندگی و آفریدگار و خدا یکی و یگانه میشود و خود را تا سر حد فنا شدن وقف خدمت به او میکند و از این بابت احساس جاودانگی و لذت بی پایان میکند.
هریک از این مراحل در یک انسان معمولی بین 10 تا 15 سال طول میکشد ولی در اثر مطالعه و تامل و تمرین مداوم به زیر 10 سال هم میتواند برسد و همینطور ممکن است در اثر بی توجهی و شلختگی و اتلاف وقت به 30 تا 40 سال هم برسد.
من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...