وقتی که بی هدف نگاه میکنی به دستهای دیگران
و به چشم ها، دهان ها و راهی که میروند
وقتی که میروی به راههای دیگران
بی آنکه بدانی و بپرسی که کجا میروند ، چه می خواهند و چرا میروند ؟
درنگ چه متاعی است گرانبها و تامل چه نادر است !
یک گله گوسفند با چند بز زرنگ که به هر سو میدوند
و می کشند از پی خود گله ای بزرگ را
آخر من نمی دانم چرا این گوسفندان نگاه نمی کنند به چپ ، به راست ؟
چرا هیچکس نمی اندیشد به مهر
و کشیده نمی شود به سوی نور ؟
علف های هرز همه در هم تنیده اند
خارهای خشک در بیابان تکیده اند
و بادهای سرد آماده هجومی دیگرند.
من از آن شادم و شاکر که خداوند مرا منتخبم کرد که باشم با او...برچسب : نویسنده : 9rezaeima0 بازدید : 214